داستان بانوی سفیدپوست در ترانه های بومیان

State Library of Victoria

Source: State Library of Victoria

اپلیکیشین رادیو اس بی اس را دریافت کنید

راه های دیگر شنیدن

در سال ۱۸۴۶ وحشت عظیمی سرتاسر ملبورن را فراگرفت که دلیلش شنیدن خبر زن سفیدپوستی بود که بعد از غرق شدن کشتی اش در سواحل گیپسلند با مردمان بومی استرالیا زندگی می کرد. با شنیدن این خبر، گروهی از افراد برای به اصطلاح «نجات» این زن عازم گیپسلند شدند که نتیجه اش، قتل عام تعداد زیادی از بومیان گونای/کورنای (Gunai/Kurnai) و فرستادن پیغامهایی برای این زن بود.


در سال ۱۸۴۶ وحشت عظیمی سرتاسر ملبورن را فراگرفت که دلیلش شنیدن خبر زن سفیدپوستی بود که بعد از غرق شدن کشتی اش در سواحل گیپسلند با مردمان بومی استرالیا زندگی می کرد. با شنیدن این خبر، گروهی از افراد برای به اصطلاح «نجات» این زن عازم گیپسلند شدند که نتیجه اش، قتل عام تعداد زیادی از بومیان گونای/کورنای (Gunai/Kurnai)  و فرستادن پیغامهایی برای این زن بود.

به گزارش ، تا چندین نسل بعد، مردم داستان بانوی سفیدپوست را سینه به سینه نقل می کردند، بدون اینکه از وجود او و سرنوشت احتمالی اش خبری داشته باشند. تا اینکه در سال 2001، جولی کار (Julie Carr) نویسنده کتاب «زن اسیر سفیدپوست گیپسلند» به داستانی اشاره کرد که توسط مِری هوویت  (Mary Howitt)  در سال ۱۸۹۷ نوشته شده بود. مری، دختر آلفرد ویلیم هوویت، کاشف، مردم شناس، دانشمند علوم طبیعی، مقام ارشد سازمان فرهنگی-اجتماعی بومیان و قاضی گیپسلند بود.

این داستان به روایت ازدواج بانوی سفیدپوست با یکی از مردمان بومی، بچه دار شدنش و سرانجام غرق شدنش در تنگه مک لِنِن (McLennan) می پرداخت. که البته «کار» در آخر، از این داستان نتیجه گرفت که جستجوهای دولت استرالیا در سالهای ۱۸۴۶ و ۱۸۴۷ برای پیدا کردن ردپایی از بانوی سفیدپوست بی نتیجه مانده است. اما اخیرا در کتابخانه ایالتی ویکتوریا، دو ترانه کوتاه به زبان بومی منطقه گیپسلند و با دستخط خود هوویت شناسایی شده اند که داستان بانوی سفیدپوست را روایت می کند.

 

هدیه ای از پوست پاسم

در تاریخ ۲۳ آگوست ۱۸۶۸ در بالای یکی از صفحات این یادداشت نوشته است:

سیاهان به جِی. سی. مکلئود Macleod) (J.C.، پسر یکی از دامداران، گفتند که کشتی بانوی سفیدپوست غرق شده و تکه هایی از آن در سواحل ناینتی مایل بیچ (Ninety Mile Beach) پیدا شده است. تمام مردان داخل کشتی کشته شدند و فقط زنی قد بلند با موهای مشکی مجعد و لطیف زنده ماند.

این بانوی شانزده ساله دختر کمیسر هوارد (Howard) بود که با کشتی به سمت ملبورن حرکت می کرد. اشاره می کند که احتمالا این ترانه توسط یک عضو خانواده دینی بیراک (Dinni Birraark) از اهالی شهر برنزدیل (Bairnsdale) سروده شده است. دینی بیراک ها استاد آوازخوانی و متخصص جادوگری بودند که به گفته ای، می توانستند پرواز کرده و عالم ماورائی را ببینند. در دهه ۱۸۴۰ هفت نفر از بازماندگان قتل عام بومیان، دینی بیراک بودند.

در ترانه اول، واژه بانوی سفیدپوست مستقیما به کار برده شده و هوویت هم در پایین صفحه بسیاری از کلمات آن را ترجمه کرده است. معنی کلی این ترانه این است که «به بانوی سفیدپوستی که از آنسوی آبها آمده دامنی از پوست  پاسم و رواندازی را که آنجاست بدهید». بطور سنتی، این سبک از آوازها با رقص و گردهمایی همراه بوده و قطعا دینی بیراک  ها مهارت ویژه ای در سرودن این ترانه ها داشته اند.

 

نردبانهای شعله ور

در ترانه دوم اطلاعات بیشتری از بانوی سفیدپوست به دست می آید. در سطر اول این ترانه سه کلمه وجود دارد که احتمالا به این معنی است: «نردبان رفقای سفیدپوست در حال سوختن است». با توجه به این که کشتی های دهه ۱۸۴۰ کشتی های بادبانی بودند، می شود نتیجه گرفت که سراینده برای  توصیف کشتی، از لغت نردبان که برایش آشنا بوده استفاده کرده است. چرا که نردبان یکی از ابزارهایی بود که بومیان منطقه در تشریفات مذهبی شان از آن استفاده می کردند. اما ترجمه دقیق ادامه این ترانه مشکل است و اینطور به نظر می رسد که سراینده منظره سوختن کشتی را از روزنه باریکی در سواحل ناینتی مایل بیچ ، جایی بین دریا و آبهای دریاچه های گیپسلند مشاهده کرده است.

یادداشتهای پیدا شده در واقع نشان دهنده نوع برخورد بومیان با این اتفاق بوده و نمونه کوچکی از فرهنگ و هنر غنی بومیان گونای/کورنای است. آنها به شکلی سروده شده اند که انگار یک واقعه حقیقی را روایت می کنند: غرق شدن یک کشتی و نجات یافتن یک بانوی جوان. و چه چیزی انسانی تر از اینکه به یک زن  نجات یافته از مرگ، دامن و روانداز تعارف شود؟

این دو ترانه غمناک، در واقع، یادآور حقایقی تاریخی است که باید بارها و بارها تکرار شوند: حکایت کشتی به گل نشسته، قتل عام بومیان، و غرق شدن احتمالی بانوی سفیدپوست.

همرسانی کنید